معماری مبهوت کننده اسکاتلند

معماری در اسکاتلند

معماری در  اسکاتلند

معماری اسکاتلند کشوری است که بخشی از بریتانیا است. اسکاتلند بخش شمالی جزیره بریتانیای کبیر را تشکیل می‌دهد و از جنوب با انگلستان دارای مرز مشترک‌است. در کنار خاک اصلی، اسکاتلند همچنین ۷۹۰ جزیره دارد که جزایر شمالی و هِبریدیز از آن جمله هستند. از این تعداد ۹۳ جزیره با داشتن ۲٪ جمعیت کشور، مسکونی هستند.پایتخت اسکاتلند شهر تاریخی ادینبرا است. اسکاتلند با جمعیتی نزدیک به ۵/۵ میلیون نفر، حدود ۸ درصد از جمعیت بریتانیا و با مساحتی بیش از ۷۸۰۰۰ کیلومتر مربع حدود یک سوم مساحت بریتانیا را تشکیل می دهد.

در آب‌های اسکاتلند در دریای شمال، ذخایر مهمی از نفت خام وجود دارد.

اسکاتلند و انگلستان (شامل ولز که به آن ضمیمه شده بود) تا سال ۱۷۰۷ کشورهایی با پادشاهی مستقل بودند اما در تاریخ یکم ماه مهٔ ۱۷۰۷ دو کشور طی توافقنامه‌ای با هم متحد شده و کشور «پادشاهی بریتانیای کبیر» را به وجود آوردند. بعدها در سال ۱۸۰۱ با اتحاد پادشاهی بریتانیای کبیر با پادشاهی ایرلند، پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند به وجود آمد که تا سال ۱۹۲۲ ادامه داشت. با جدایی بخش وسیعی از ایرلند در سال ۱۹۲۲، از همان سال تاکنون این کشور و حکومت مستقل پادشاهی متحده بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی که اسکاتلند جزئی از آن است، وجود دارد. پرچم کنونی بریتانیا از ترکیب پرچم اسکاتلند (زمینهٔ آبی، ضربدر سفید) و پرچم انگلستان (زمینهٔ سفید، صلیب سرخ) به وجود آمده‌است.

شامل همهٔ ابنیهٔ انسانی در مرزهای امروزی اسکاتلند از دوران نوسنگی تا اکنون می‌شود. تاریخ اولین خانه‌های مانده در اسکاتلند به ۹٫۵۰۰ سال پیش می‌رسد و اولین روستاها به ۶٫۰۰۰ سال پیش. سکارا برای در اورکنی قدیمی‌ترین روستای بازمانده در سراسر اروپا است. ساخت کِرَنِگ‌ها، کلبه‌های گردی که روی جزایر مصنوعی ساخته می‌شدند، در عصر برنز آغاز شد و تپه‌قلعه‌ها در عصر آهن رونق یافتند. با ورودی رومی‌ها در سال ۷۱ میلادی به اسکاتلند ساخت قلعه‌ها و استحکامات نظامی‌ای چون دیوار آنتونین در اسکاتلند آغاز شد.

با آغاز سیستم ارباب‌رعیتی در اسکاتلند در قرن دوازدهم ساخت قلعه‌های قرون وسطایی نیز رونق یافت. ابداع باروت منجر به ساخت نوعی سکوی شلیک موسوم به گانپورت در این قلعه‌ها شد. کلیساهای قرون وسطایی در اسکاتلند از نمونه‌های مشابه در انگلستان ساده‌تر بودند و غالباً در شیوهٔ معماری گوتیک ساخته می‌شدند. از اوایل قرن پانزدهم استفادهٔ التقاطی از اشکال و فرم‌های معماری رومانسک به اسکاتلند راه یافت، اما تأثیر رنسانس در معماری کلیساهای اسکاتلند عمدتاً در اواخر قرن پانزدهم آغاز شد و نمونهٔ برجستهٔ آن کاخ لینلیتگو است. در دوران اصلاحات دینی برخی تزئینات کلیساها تخریب شدند و نقشه‌های T شکل به معماری اسکاتلند راه یافتند.

پس از بازگشت سلطنت در ۱۶۶۰، ساخت خانه در شیوهٔ معماری پالادیان در اسکاتلند رونق یافت و معمارانی چون ویلیام بروس و جیمز اسمیت در این سبک آثاری ارائه دادند. در قرن هجدهم برخی از مهمترین معماران بریتانیا از اسکاتلند می‌آمدند که از آن جمله می‌تواند به جیمز گیبس، ویلیام چمبرز و به‌ویژه رابرت آدام اشاره کرد. انقلاب صنعتی ساختار شهرهای اسکاتلند را زیرورو کرد و منجر به ایجاد گستره‌های بی‌دروپیکر شهری مانند گلاسکو شد. در قرن نوزدهم سبک‌های احیاگری تحت‌تاثیر شیوه‌های بارونی و نوکلاسیسیسم در اسکاتلند محبوب شدند.

مهمترین معمار اوایل قرن بیستم اسکاتلند، چارلز رنی مکینتاش، شیوه‌ای بنیان نهاد که به «سبک گلاسکو» موسوم است. این قرن همچنین شاهد معمارانی چون جیمز استیرلینگ و جیمز گوان و استفاده گسترده از معماری زبره‌کاری شد.

سلطه وایکینگ‌ها بر مناطق شمالی انگلستان و ساکن شدن آن‌ها در یورک‌شر، موجب جدایی سرزمین کنونی اسکاتلند از مردمان آنگلوساکسون جنوب و تشکیل پادشاهی مجزای اسکاتلند تحت سلطه سلت‌ها در آنجا گردید.

پادشاهی اسکاتلند در سده‌های میانه کشوری مستقل بود. پیوند اسکاتلند با انگلستان به شکل رسمی در سال ۱۶۰۳ آغاز شد که جیمز ششم، پادشاه اسکاتلند تاج‌وتخت انگلستان را به ارث برد و به شاه جیمز یکم در این کشور هم بدل شد. اسکاتلند و انگلستان هنوز روی کاغذ از هم جدا بودند اما تاج پادشاهی هر دوی این کشورها را به‌طوری اتفاقی یک نفر بر سر گذاشت. این شرایط تا تصویب «قانون اتحاد بریتانیا» در سال ۱۷۰۷ که پادشاهی‌های انگلستان و اسکاتلند را تا امروز به یکدیگر ملحق ساخته، ادامه داشت. در این قانون، دو مجلس اسکاتلند و انگلستان بر اساس یک قرارداد سیاسی تصمیم گرفتند که «اتحاد پادشاهی(United Kingdom)» تشکیل دهند.[۵] پیش از سال ۱۷۰۷ تماس بسیار اندک یا حتی همدلی بسیار کمتری میان این دو کشور وجود داشت. تمام اسکاتلندی‌ها پرسبیتری یا یعقوبی یهودی بودند و این به تنهایی برای ایجاد بیگانگی میان آن‌ها و چهار پنجم از جمعیت انگلستان بسنده بود. اسکاتلندی‌های بسیار اندکی به جنوب سفر می‌کردند و تعداد انگلیسی‌هایی که روانهٔ شمال می‌شدند حتی از آن‌ها هم کمتر بود. فرانسه، متحد سنتی اسکاتلند، دشمن سنتی انگلستان بود. عالمان و روحانیان اسکاتلندی برای ادامهٔ تحصیلات و الهام‌گیری‌های فکری به دانشگاه‌ها و کلیساهای جامع در اروپای قاره‌ای می‌نگریستند و نه به انگلستان.

دست‌کم سه شورش خونبار یعقوبی‌ها در سال‌های ۱۶۹۰، ۱۷۱۵ و ۱۷۴۵ بنیان‌های اسکاتلند را به لرزه درآورد. در پی این رخدادها اشراف اسکاتلند قدرت نظام ارباب رعیت باقی‌مانده خود را از دست دادند و مناطق اسکاتلند کوهستانی (هایلند) فتح شدند و تحت کنترل درآمدند. کلیسای اسکاتلند به ندرت فشار پدید آمده در روابط تازهٔ خود با کلیسای اسقفی را تحمل می‌کرد و دست آخر دچار چنددستگی شد.

 

 

 

admin

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *